من داستان رسول رو خوندم خب داستان رسول خیلی به رفاقت اش پرداخته بود خب منم دلم میخواست همچین رفیقی داشته باشم به خود شهدا متوسل شدم گفتم یه رفیق شهدایی میخوام اگرهم اشتباه نکنم گفتم که منو به خدا نزدیک کنه ( حالا فکر نکنید آدم خوبیما  گندای خودم رو دارم سپردم دست امامان و شهدا هدایتم کنن) انقلابیم باشه از اون خوباشون نه. یه چند روز گذشت خب یکی از بچه  در جاهایی مثلا وسط کلاس ، حیاط و میزنه زیر مداحی من یه مدت بچه ها رو زیر نظر گرفتم 

ادامه مطلب


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها